تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بت
بُت، فَغ، ژون، ایبَک، نگار.
بتخانه
بُت خانه، بُتکده، فَغستان.
بتر
بتر.(از مصطلاحات اهل گنجفەاست. بترونُە)(دەیا صورت )
بتری
بُطری، شیشه، مینا.
بته
بُتِّه، بوته.(رُستَنی یا درخت.)
بتون
هَمه، هَمَگی، هَمَگان، هماد، همادی، رُت، اَزمَل، اَزدَم، شَگاله.
بتپەرس
بُت پَرست، شَمَن، بَرَهمَن، ژونی، ایبَکی، فَغ پَرست.
بتەو
سفت، زَفت، پُر، یک پارچه.
بتەو
سفت، بَسته.
خەڵیفەی بتپەرس
بَرهَمان.
ئەبتیدا
آغاز، نخست، جلو، آغازین، سر، دخش.
غیبتە
بژهان، پُزهان، آرزو
موبتەدی
سُغده، اَسُغده، سوخته، نو نیاز، آماده، نَوکار.
خەبت
گیجی، گُمراهی، گُمرهی، پَرت¬رَوی، کج¬روی، کج رفتن، پرت رفتن.
سابت
پَیدا، هوَیدا، رَوشن، آشکار
سەبت
اَوار، اَیار، دفتر
سەوابت
برجایگان، برجاماندن