تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بارگا
بارانداز، آرامگاه، غوشاد.
بارگه
بارگه، بارگاه. (خُرج بزرگی کەبار و رختخواب میان آن می گذارند.)
بارگیر
بارگیر، یابو، اُلاغ، چهارپا، چارپا، راەگستر.
بارگیری
بارگیری، باربندی، بارکردن.
بارین
باریدن، آمدن باران.
باریک
باریک، بارِک، لاغر.
باریکان
باریکەرێگه
تَرفَنج، باریک راه، راەباریک.
بارەبەر
بهرەبر، بخش بر، هم بخش، انبار.
بارەقەڵا!
آفرین!، اَفرا!، فَریش!، زِه!، چَنانهَن!، بَەبَه!، اَنوشه!، خوازه!، آخ!، آباد!
بارەچه
بهره، درآمد.
بارەکی
بارَکی، پالانی، اُلاغ بار، اُلاغ بار، اُلاغ پالانی.
باز
باز، بازنده. (اسم فاعل است، قمارباز مثلاً.)
باز
باز، نیز، هاس، اَیدی، دیگر، دوباره، باردیگر.
باز
خیز، جهش، جستن، زَغَند، مُنجَک، گُنبد، گُنبَده، گُنبدی، فَغَند، چُنبَک، تُندبور، تُندیور، کوهَنگ، شَلَنگ، جهیدن، پَرش.
باز بردن
جَستن، جَهیدن، جیستن، چُنبیدن، کُنبیدن، سیستن، خیززَدن، گُنبَد زَدَن، تُندبور، تُندیور، پریدن.
بازاڕ
بازار، وازار، واجار، باجار.