تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



باقانن
بَع بَع کردن.(صدا کردن بز)
بان بانەگا
بانجێڵە
پشت بام، مهتابی، پکوک، تابوک.(پشت بام جلو اتاق، خواەزیرش خانەباشد یا خالی.)
بانما
بانُما.
بانوو
خانم، خاتون، بانو، ایشی، بی بی، بیگه، بیگم.
بانگ
بانگ، گلبانگ، آگاهیدن.(برای نماز یا خسوف مثلاً.)
بانگ
بانگ
بانگ، آواز، صدا، غَریو، دَهار، دَهاز، دَهاژ، گُلبانگ، گُلبام، فَریاد، پَژواک، غَزَه.
بانگ
بالایی، زَبزین.
بانگ مەل
سپیر، آواز مُرغ.
بانگ هەڵدان
فریاد بَرآوردن، فریاد کردن، فُغان کردن، شیون کردن، گریستن، زاریدن، رَنجیدن.
بانگدان
بانگ زدن، گُلبانگ زَدن.
بانگلێن
بام گلان، بام گردان، بام غَلتان، غَلتَبان، قَلتبان، غَرتَبان.
بانگین
زَبَرین، بالایی.
بانگەواز
جار، صَلا، صدا زدن.
بانەناو
اَرزه، بام اَندود.
بانەوسان