تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جەلال
بزرگی، شکوه، سُتُرگش، برآشفتن.
خیلال
خلاشه، ژریز، دندان¬پریز، دندان¬فریز، دندان¬فریش، دندان¬پریش، دندان آپریز، دندان اَفریز، دندان آفریش، دندان آپریش، دندان کاو.
خیلال مەککه
دَردمنه، بَستیواج، بَستیباج. (علفی است که آن را به ترکی «یوشان» گویند.)
سوئال
پُرسِش،
شوال چەپەڵ
بدشلوار
شیمال
چَپ] اَباختر (هنگامی رو به مشرق باشیم شمال دست چپ واقع است)
عاڵەم میسال
پیکرمانا، پیکران مانا (عالمی است لطیف تر از عالم اجسام که نظیر اجسام در آن موجود است)
فال بەد
مُرغوا، فال بد
فیعل و ئینفیعال
کِشش و کوشش
قال بوون
ساغونی شدن، ازکار درآمدن
ماڵومنال
خانه و بچه.
ماڵومنال
مسال
نمونه، نموده، نمودار، مانند.
مەبال
وَرافتاده، رانده شده، از چشم افتاده.
هیلال
ماەنو، ماەیک شبه، ماەکُهنه.
هیلال
هلال، بلالی، خَنب، طاق.
چالَ
پَست، گود
چالَ
گَود، ژَرف، دور
کۆنسال
کهن سال (درخت)