تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



فاش
فاش، پَراگنده، آشکار
فاش بوون
فاش شدن، آشکار شدن، پَراگنده شدن
فاش کردن
فاش کردن، آشکار کردن، پراگنده کردن
فاشافاش
فاشافاش، آشکار، بی پرده
فەڕاش
زَوار، گُستار، گُستَرنده، بوب گسستر، جاروب کش
قاش
قاج، کرج، لاهوره، بُرش، بُرین، بُرینه (یک برش خیار یا خربزه مثلاً از درازی)
قراش
تراش، تراشه، بُرش، بُرینه
قراش قراش
قوماش
قُماش، جامه، پارچه، بَزیون، بَذیون، سرشت، هابیغ
قەرەواش
داه، کَنیز، زَرخرید
قەلاش
لون، قَلّاش، بی نام و ننگ
لاش
تَن، بَدَن، تَوَن، بَر، پَیکَر، اَندام، اَبدام، کالبُد، لاشه، لاش. (بدن زنده)
لاش
لاش، لاشه، تَنه.
لەواش
لَواش. (نان لَواش)
ماش
ماش. (چند چوبی در جلو ناو آسیا قرار دهند که آشغال میان ناو نیفتد.)
ماش کردن
میراش
میرآش، اَمیرآش، خوان سالار.
مەقاش
اَنبُر، آتش گیره.