تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



باشار
چار، چاره، گُزیر، گُزیره.
باشوبووش
بوش، خودنمایی، خوش گذرانی.
باشڵووخ
بارانی، کُلوته، گُلوته.(اصل لغت ترکی است.)
باشی
سَر، بزرگ، باشی.(ترکی است.)
باشیل
گُرده، رودوشی.(رودوشی است کەدو گوشەی بالا را بەگردن و دو گوشەی پایین را بەکمر بندند و هر چەجمع کنند از چپ و راست میان آن اندازند.
باڵاشمه
بالاشمه.(چوب دو طرف میل طاقچەکەچوب های سر طاق روی آن می اندازند.)
بلیت تواشاخانه
بارنامه، بلیت تَماشاخانه.
بەرداشت
برداشت، پیش¬درآمد، دیباچه، روگاه.
بەرداشت
برداشت، دریافت، دریافتی.
بەناشوانه
عافی است معطر، معروف [و] خوردنی.
تاشین
تراشیدن ،ستردن ،اُستُردن ،اُستور زدن، (مثل: سر).
تاشین
تراشیدن (چوب،قلم)
تاشین
تراشه
تماشا
تماشا ،دیدن ،نگاه کردن.
تماشا !
بپا ! ،ببین ! ،تماشا کن ! ،نگاه کن ! (صیغه ی امر است از «تماشا کردن» .)
تواشا
تواشا
تماشا، دیدن،نگاه کردن ،پاییدن، خواندن.
تواشا!
تماشا ! ،بپا ! ،ببین ! ،نگاه کن! (امر است به تماشا کردن.)