تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جازبه
کشایی، کش، کُشنده، رُبایَنده، زور.
جازبه و دافعه
کش و گورێز، کَشنده و گریزاننده.
جازبەی زەوین
جانقولیبازی
جَنغولَک بازی، جانغولَک بازی، جامغولَک بازی.
جۆگەی تازە
فَرکَن، فَراکَن، فَرغُن.
جیازی
وَردَک، وَردوک.
حازر
هست، آژیر، آماده، برآراسته.
حازر و غایب
حازرجواو
زودگو. (حاضر جواب)
حازری
آماده، سردستی.
حەفازەت
بادگانی، بایگانی، نگاهداری، پرهیزگاری، پرهیزاندن.
خاکبازی
خاک¬نمک. (چیزی را در دو توده خاک پنهان می¬کنند دیگری آن را پیدا کند.)
خوازتن
خوازه
روا، سَفته.
خوازگاری
خواستاری، خواستگاری، کَنگاله، کَنغاله.
خوازڵۆک
چیزخواه. (کسی که همه چیز را از همه کس بخواهد.)
خەبازی
پَنیرَک، نان کَلاغ.