تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕەشکار
سیەفام، سیاە فام.
ڕەنگدار
رَنگدار، پُررَنگ.
ژار
زهر، شَرَنگ.
ژاندار
جاندار، جانەدار، ژاندار، سِلاحدار، سِلاهدار، سَلَحشور.
ژیوار
زیست، زندگانی.
ژیوار
جاور.
ژێرسگار
زیرسگار.
ژێرهار
زیرسنگ.
کار
کار، پیشه، شوال، فَیار، فَیدار، فَیاوَر، فیاوار، بَیاوار
کار
کار، زاوری
کار کردن
کار کردن
کارگز شدن، (سخن، شمشیر مثلاً)
کاروانسەرادار
سرایدار، تیمدار
کاروبار
کاه رُبا، کَه رُبا
کالیار
کردار
کُنش، کُنشت، کردار (اسم است)
کردوکار
کردوکار، کاروکردار، کاروبار
کرم دار
گُهَن، موریانه، مورچانه، چوب خوراک