تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



بگاردن
گُذراندن، گُذرانیدن. (طعام از معده.)
بگاردن
گُذاشتن، جاگذاشتن، فروگُذاشتن، فروگُذار کردن، فَراموش کردن.
بگاره
گُذَشتن. (گذشتە[است.] )
بۆمارانه
بوماران، بومادَران، اَنیژ، اَسیژ، ژابیژ، بَرتاشَک، بَرتَراشَک، ربل، بَشنیز، بلنجاسپ، برنجاسپ، بیرنجاسپ، بَرتراسک.
بۆی ئارەق
بوی بَغَل، بوی پا. (بوی بدن.)
بیمارسان
مارسان، مارستان، بیمارسان، بیمارستان. (مریض¬خانه)
بیمارپەرس
زَوار، پَرستار، بیمارپرست.
بیمارپەرسی
ژواری، پرستاری، بیمارپرستی.
بیماری
ماری، بیماری، ناخوشی، ناسازی، خَستگی، مُدَگی.
بێ¬ئارام
بی¬آرام، بی¬تاب.
بێ¬ئارامی
بی¬آرامی، بی¬تابی، تَپ، تَپُش، تَپاک، تاسه، تَلواسه.
بێ¬ئیختیاری
اُخواستی، نَخواستی، بی¬خواستی، ناچاری، دل¬نَخواه، دل¬نَخواهی.
بێ¬باره
بی¬بَهره، بی¬بَخش، بی¬رَسد، بی¬بون.
بێداری
بیداری، بی¬خوابی.
بێقەراری
تَپ، تَپاک، تَپش، تاسه، تَلواسه، بی¬تابی، بی¬تابشی، بی¬آرامی، شتاب¬زدگی، ناآسودگی.
بێچاره
بی¬چاره، بَژَند، زبون، درمانده، دردمند.
بێکاره
اژهان، اژگان، جَمَند، بی¬کاره.
بێکاره
پَرکَم، آخال، آقال، خَماش، خَماشه، خَلاشه، بی¬کاره، اَفگندنی، به کار نیامده، به کار نیامدنی.
بێکاری
بیکاری، سَتروکی.