تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



عەڵەمدار
درفشدار، بیرقدار
عەیار
تَبَند، داغولف ریوکار، دغل باز
عەیار
بارف شار، (بار مسکوک)
عەیار
جو (نودوشش درصد طلا که چهار از آن مس یا نقره بار داشته باشد)
عەیبدار
آهویی، آکدار، ننگین، رنگ آگین
غار
غار، تهال، دهار، داهار، گابار، گاباره، گویه، شکاف، شکفت
غار
تاخت، تاختن، دو، دویدن، شتافتن
غار
غار (درختی است برگ آن خوشبو و نزد یونانیان محترم بوده)
غوبار
گَرد
غەمبار
دژَم، نَژَند، نَجَند، مستمند، فرمگین، فژمگین، موژگین، راخگین، اندوهگین، دلتنگ، پژمان
فرسەق شمار
کَرکوز، کَرکُز، فرسنگسار، پَرسَنگسار، (علامت فرسنگ در راه)
فرەجار
بارها، وارها، چند بار، چندین بار، بسا، چه بسا
فیسار
فلان، بِهمان، بیستار
فەتار
له، ریز، خورد، پاره
فەتارفەتار
ریزریز، له (تکرار برای تکثیر است)
فەخخار
آجرپز، کوره پز، کوره چی
فەرمانبەردار
فرمان بردار، پرمان شنو