تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دار
دار، دارنده.(الاغدار مثلاً بدون مضاف الیه استعمال نمی شود.)
دارونەدار
داروندار، هست و نیست.
دارەدار
داندار
دانەدار، پردانە. (انار مثلاً.)
دشوار
دشوار، دُشخوار.
دواجار
سپس، پس ازآن، آن گاه، زان سپس.
دوخشار
دووچار
دُچار، دوچار.
دووچار
دُچار، دوچار، دوچهار.
دژوار
دشوار، سَخت.
دڵدار
دل دار، دلاوَر، دلیر، بهادر، چیره، جوان مرد.
دڵدار
دل دار، دل نواز.
دۆکاندار
دیار
سُنبات، سَنبوت، دیدار، پدیدار، نمودار، نمایان، هویدا، آشکار، پیدا، جلوه گر.
دیار
رو، روی، چِهر، پهره، رخ، رخسار، رخساره، دیدار.
دیدار
دیدار، رُخ، رُخسار، رُخساره، چهر، چهره، روی، رو.