تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داخریاگ
پایین افتاده، افتاده، انداخته شده.
داخستن
فرو هشتن، پایین زدن، انداختن.(پردە مثلاً)
داخستن
انداختن، پایین هکنهختن.
داخستن
گستردن، انداختن، پَهن کردن.(فرش مثلاً.)
داخستن
انداختن، زدن، بریدن، پیراستن.(شاخه ی درخت مثلاً.)
داخستن
آتش کردن، روشن کردن، گرم کردن.(تنور مثلاً.)
داخستن
رَها کردن، بَستن.(آب رها کردن)
داخڵ
تو، اندرون.(داخل و خارج)
داخڵ بوون
داخۆ؟
داخۆدۆخان
داخۆرپیان
داخۆزین
داخۆڕین
غُرّیدن، غُرّش کردن، غُرّشت کردن، غُنبیدن، آلوسیدن، آلیزیدن، اُشتلم کردن،توپیدن، تُندیدن، تند شدن.
داوداخستن
دام گستردن.
داوداخستن
دام گستردن.
دوساخخانە
دوساخچی
دژخی، دژخیم، زدانبان، دُستاخبان، دُستاخچی، بندیوان.
دووشاخە
دوشاخه، داسگالە، داستگالە.