تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئاودان
آب دادن. (آهن و فولاد را.)
ئاودان
آب دادن، پسانیدن. (زراعت را.)
ئاودانی
آبادانی، آبدانی، آبادی، لاد.
بەرئاودان
جلو آب گرفتن. (چیزی را جلوی آب بگیرند کەآب بر آن جاری شود.)